سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شیطان وبساط بی بساطی اش

ارسال‌کننده : کد خدا در : 87/4/9 5:17 عصر

دیروز شیطان را دیدم. در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود؛ فریب می‌فروخت. مردم دورش جمع شده‌ بودند،‌ هیاهو می‌کردند و هول می‌زدند و بیشتر می‌خواستند.
توی بساطش همه چیز بود: غرور، حرص،‌دروغ و خیانت،‌ جاه‌طلبی و ... هر کس چیزی می‌خرید و در ازایش چیزی می‌داد. بعضی‌ها تکه‌ای از قلبشان را می‌دادند و بعضی‌ پاره‌ای از روحشان را. بعضی‌ها ایمانشان را می‌دادند و بعضی آزادگیشان را.
شیطان می‌خندید و دهانش بوی گند جهنم می‌داد. حالم را به هم می‌زد. دلم می‌خواست همه نفرتم را توی صورتش تف کنم.

یک نفر هم آنجا بود که کاملا قیافه اش بابقیه فرق می کرد معلوم بود که آدم خوبی است اما نمیدانم انجاچه کار می کرد کنجکاو شدم ببینم آنجا چه کار دارد برای همین دنبالش رفتم
شیطان موذیانه خندید و به او گفت: من کاری با کسی ندارم،‌فقط گوشه‌ای بساطم را پهن کرده‌ام و آرام نجوا می‌کنم. نه قیل و قال می‌کنم و نه کسی را مجبور می‌کنم چیزی از من بخرد. می‌بینی! آدم‌ها خودشان دور من جمع شده‌اند.
جوابش را نداد. آن وقت سرش را نزدیک‌تر آورد و به او گفت‌: البته تو با اینها فرق می‌کنی.تو زیرکی و مومن. زیرکی و ایمان، آدم را نجات می‌دهد. اینها ساده‌اند و گرسنه. به جای هر چیزی فریب می‌خورند.
از شیطان بدش می‌آمد. حرف‌هایش اما شیرین بود. گذاشت که حرف بزند و او هی گفت و گفت و گفت.
ساعت‌ها کنار بساطش نشست تا این که چشمش به جعبه‌ای عبادت افتاد که لا به لای چیز‌های دیگر بود. دور از چشم شیطان آن را برداشت و توی جیب گذاشت.
با خودش گفت: بگذار یک بار هم شده کسی، چیزی از شیطان بدزدد. بگذار یک بار هم او فریب بخورد.
به خانه آمد و در کوچک جعبه عبادت را باز کرد. توی آن اما جز غرور چیزی نبود. جعبه عبادت از دستش افتاد و غرور توی اتاق ریخت. فریب خورده بود، فریب. دستش را روی قلبش گذاشت،‌نبود! فهمید که آن را کنار بساط شیطان جا گذاشته‌.
تمام راه را دوید. تمام راه لعنتش کرد. تمام راه خدا خدا کرد. می‌خواست یقه نامردش را بگیرد. عبادت دروغی‌اش را توی سرش بکوبد و قلبش را پس بگیرد. به میدان رسید، اما شیطان نبود.
آن وقت نشست و  گریه کرد از سوز دل گریه کرد. اشک‌هایش که تمام شد،‌بلند شد. بلند شد تا بی‌دلی‌ اش را با خود ببرد که صدایی شنی، صدای قلبش را.
و همان‌جا بی‌اختیار به سجده افتاد و زمین را بوسید. به شکرانه قلبی که پیدا شده بود .



کلمات کلیدی :